وبلاگ پادراز

وبلاگ شخصی مانی رضوی‌زاده

وبلاگ پادراز
  • منزل
  • ردّ پا
    • بیوگرافی من
    • درباره پادراز
  • کشف این هفته
    • کشف‌های قبلی‌
  • پایکوبی
  • تماس با من
  • منو

خوشبختی‌های کوچک (۶)

توسط مانی ۱۳۸۸/۰۸/۱۰ خوشبختی‌های کوچک ۱۲ دیدگاه

لذّتِ رقصیدن و باز نایستادن؛

و لذّتِ دقایقی استراحت بعد از رقصیدن طولانی در کنار دوستانت…

به شبکه‌های اجتماعی بفرستید!

  • Facebook
  • Google Plus
  • Twitter
  • → زمزمه
  • برای فرزندان آزادی‌خواهان دربند ←

12 دیدگاه در “خوشبختی‌های کوچک (۶)”

  1. امیر ۱۳۸۸/۰۸/۰۹ در ۲:۲۳ ب.ظ

    چشمکبغل

    پاسخ ↓
  2. پرنیان - سفرنامه نویس کوچولو ۱۳۸۸/۰۸/۱۰ در ۱۲:۵۷ ق.ظ

    سلام
    من پرنیان مامانم هستم
    من در هشت ماهگی نصف ایران را گشتم و حالا بابا و مامانی برام سفرنامه می نویسن
    …

    پاسخ ↓
  3. ایمان.الف.خلیفه ۱۳۸۸/۰۸/۱۰ در ۸:۳۴ ب.ظ

    ….مگه آدم از زندگی چی می خواد؟ یک مهمانی…یک رقص….

    پاسخ ↓
  4. hamed ۱۳۸۸/۰۸/۱۱ در ۱۲:۱۸ ب.ظ

    salam,
    ma hamo mishnasimچشمک

    پاسخ ↓
  5. بهزاد ۱۳۸۸/۰۸/۱۱ در ۱۰:۵۱ ب.ظ

    سلام دوست عزیز…وبلاگ زیبا و پر محتوایی دارید

    بمن هم سر بزن

    زودی بیاچشمکگل

    پاسخ ↓
  6. آسمون ریسمون ۱۳۸۸/۰۸/۱۲ در ۱۰:۳۵ ب.ظ

    لذت این که خسته، پشت به جمعیت بایستی و از توی شیشه  که با نفست تار و دوباره شفاف می شه جمعیتو ببینی که دارن پشت سرت می‌چرخن و می گردن و می رقصن و از شادیشون احساس آرامش کنی …

    پاسخ ↓
  7. زهره ۱۳۸۸/۰۸/۲۵ در ۴:۰۱ ب.ظ

    سلام
    خیلی دلم گرفته بود وبلاگت و وقتی داشتم برا ی تحقیقم می سرچیدم دیدم خیلی آرومم کرد نمی دونم چرا ولی ازت ممنونم به وبلگ من هم اگه وقت کردی بعد از خوردن نون  کره و مزمزه کرده اون روی زبونت بیا حالت گرفته نشه خیلی چرت و پرت نوشتم

    پاسخ ↓
  8. ستاره بانو ۱۳۸۸/۰۹/۰۳ در ۱۱:۲۵ ب.ظ

    بله ما نیز تجربه نموده ایم

    پاسخ ↓
  9. ستاره بانو ۱۳۸۸/۰۹/۰۳ در ۱۱:۲۶ ب.ظ

    :دی

    پاسخ ↓
  10. زهرا ۱۳۹۰/۱۲/۰۳ در ۱۱:۴۵ ق.ظ

    … ارزش نگاه دوست را وقتی درک می کنی که در دل دیوارهای دشمن باشی.

    پاسخ ↓
  11. زهرا ۱۳۹۰/۱۲/۰۳ در ۱۱:۴۷ ق.ظ

    وبلاگ زیبایی دارین.امیدوارم همیشه موفق باشین ودست به قلم

    پاسخ ↓
  12. سحر ... ۱۳۹۲/۱۱/۲۹ در ۳:۲۳ ب.ظ

    به شرطی که موهات یه کم بلند و ژولی پولی باشه…
    بعد مثل اون روز توی ماشین ِ “م” بگی:
    ریز… ریز… حالا درشت!
    و خودتو با اون موهای بلند فرفری پریشون، به سرعت پرتاب کنی روی شکم خودت!!!

    پاسخ ↓

پاسخ دهید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


کشف این هفته

  • #سعدی

    گر به صد منزل، فراق افتد میان ما و دوست

    همچنانش در میانِ جانِ شیرین منزلست

    به شبکه‌های اجتماعی بفرستید!

    • Facebook
    • Google Plus
    • Twitter

به جستجوی تو باشم

از این چیزا

  • ادبیات
  • افراد دارای معلولیت
  • باشگاههای هواداران
  • جفنگ
  • خوشبختی‌های کوچک
  • داستان
  • کودکی
  • مانی‌فست
  • همین‌جوری
  • منو

پا در هوا

آغوش رایگان انجمن باور بابا حقوق شهروندی شجریان شهرام ناظری پادکست پاشناسی

پادری

فروشگاه دستادست
بانک اطلاعات مناسب سازی

ادارهٔ بایگانی

  • ۱۳۹۵ (۷)
  • ۱۳۹۳ (۲۱)
  • ۱۳۹۲ (۴۰)
  • ۱۳۹۱ (۴۰)
  • ۱۳۹۰ (۷۳)
  • ۱۳۸۹ (۳۸)
  • ۱۳۸۸ (۹۶)
  • ۱۳۸۷ (۸۶)
  • ۱۳۸۶ (۵۶)
  • ۱۳۸۵ (۶۸)
  • ۱۳۸۴ (۲۹)
  • ۱۳۸۳ (۲۲)

من در شبکه‌های اجتماعی

پربحث‌ترین نوشته‌ها

  • بازی عاشقانه مثل چیز! 52 comments
  • پادراز دوم شد! 43 comments
  • محاکمه 40 comments
  • سوسک بلا٬ پادراز ناقلا! (خرگوش و گرگ٬ آن کارتون روسی رو که یادتونه؟!) 40 comments
  • زنده مانده از دست کلاغ با پستونک! 40 comments

پربازدیدترین نوشته‌ها

  • حافظ توصیهٔ اکید کرده!
  • یک کامنتی بود با شعری از عماد خراسانی
  • به قول فخرالدین عراقی
  • درباره پادراز
  • بازی عاشقانه مثل چیز!

© ۱۳۸۳ - ۱۳۹۸ وبلاگ پادراز | قالب تم هورس | قدرت گرفته از وردپرس
بازگشت به بالا