زنده مانده از دست کلاغ با پستونک!
چهارشنبه هفتهٔ گذشته برادرم، خواهرم و شوهر خواهرم از پشت پنجره صدای جیغ و فغان یک بچه گربه را شنیدند. ظاهراً یک کلاغ شکارش کرده بود و هیچ اثری هم از مادرش نبود. مهران مثل برق خودش را به پایین رساند و جان فینگولو را از نوکهای مرگبار کلاغ گرسنه نجات داد. تمام پاهایش و بخشی از شکمش زخمی شده بود. با بتادین ضدعفونیاش کردند و پایش را باندپیچی کردند. این کوچکترین گربهای بود که تاکنون یافتهایم. دهمین گربهٔ بیسرپرست، و محتاجترینشان… دامپزشکی که پنیسیلین و جنتامایسین تزریق کرد سنش را ۲۵ روز تشخیص داده.
جِغله مرتباً به دنبال مادرش میگردد و به صورت عادی قادر به شیر خوردن نیست. ناچار شدیم برایش شیشه شیر مخصوص بخریم که جینگیل تا سیر شدن کامل، راحت ملچ مولوچ کند! نکته جالبی را هم که دکتر گفت این بود که مامانگربهها در باسن بچهشان را میلیسند تا بچه جیش کند! و حالا این حیوان زبان بسته که مادر ندارد و باید چند ساعت یک بار با پنبه وادار به جیش کردنش کرد.
خلاصه در خانه ما برو بیاییست! مخمل (گربهٔ ۲ سالهمان) هنوز دوست کوچکش را نپذیرفته. گاهی با تعجب نزدیکش میشود و بعد وقتی وینگ وینگش را میشنود، مرتیکهٔ خرس گنده فرار میکند!
جینگیل یا فینگولو یا خپل یا پشنگ یا چهارشنبه (!) هنوز اسم ندارد… یک اسم سرخپوستی چطور است؟!
پاوبلاگی: پست قبلی در روزنامه اطلاعات چاپ شد!
به شبکههای اجتماعی بفرستید!
- پسر کوچک
- من چه دانم، من چه دانم، من چه دانم؟
سلام مانی. پیامت رو توی وبلاگم خوندم خیلی ممنون که از وبلاگم دیدن کردی ولی ای کاش در مورد داستانهام هم یه نظرکی میدادی. ولی بازم مرسی از وبلاگت دیدن کردم دست مریزاد بابا خیلی توپ بود. اکثرا از کلمه های جوونای امروزی استفاده کرده بودی.باحال بود.تابعد.بای
حالا نوبت منه نفرین کنم
من پیشی میخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
وای چه بامزه است!
ولی من هیچ میونه ای با گربه هاندارم!
اون عکس بالایی خودتی؟
خیلی بامزه است
در مورد پست فبلی تبریک و در مورد این یکی تنها میتونم بگم هنوز روی لبهام لبخنده

مرسیییییییی مانی جون
آخییییییییییی نازیییییییییییی خیلی ملوسه ! قدم نو رسیده مبارک
من به اسم خپل رای می دم .
از اون لحاظ هم مردای گنده غالبا لوس هستن
سلام. من میگن اسمشو بذار: گنبد. این اسم پیشی گم شده ی منه 🙁
اول این که به طور جدی به ت پیش نهاد می کنم سعی نکنی از روش اختصاصی گربه های مادر برای رفع شاش بندی یِ توله هاشان استفاده کنی.
بعدش هم این که تصور کن تصویر مهران رو در سرعت سوپراسلوموشن که می گه نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه و می پره گربه هه رو نجات می ده.
دل م برای مخمل می سوزه. اگه نزنه یه بلایی سر تازه وارد بیار خیلی مردئه.
یه اسم نا متعارف براش بذارین. مث بنیامین فرانکلین یا ویندوز فری رجیستری.
راه راه چه طورئه؟
خیلی نانازه
.
مانی اسمش بذار مَموش
.
به اسم مخمل هم میخوره
سلام مانی جان. یادش بخیر منم یه گربه ای داشتم برای چندین سال. البته میرفت و میومد ولی همیشه میومد. یک روز یه بچه ی کوجیکشو آورد گذاشت پیش ما و دیگع بر نگشت!
اصولا گربه موجود به شدت دوست داشتنی تشریف داره! تجربه شیر دادن به بچه گربه هم خیلی لذت بخشه! ولی جریان لیس زدنشو نمیدونستم! ما که یه گربه بدون لیس زدن بزرگ کردیم، خوب هم بزرگ شد، مریض هم نشد!!
قدم نو رسیده مبارک
.به نظر من چون خیلی ریزه میزه هست فینگیلی هم خوبه.
.
توضیحی در مورد نقاشی این پست:اون که چادر به سرشه منم و اون که بغل دستمه مرد رویا های منه که راننده کامیونه
.
اونا هم ۱۰ تا بچمون.
موفق و پیروز باشی
من بمیرم برااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااش ای جان اسمشو بزار شکر
من باز اومدم اینجا دلم واسه این غش رفت میخواااااااااااااااااااااااااااااااااام
میگم اسمشو بذار هانیل یاد من بیفتی
میبینم که شمام عشق گربه ایدو این حرفا !
ما هم خیلی نسبت به گربه ها ارادت داریم !
منتها مادر گراد اجازه دخول بهشون نمیدن !!!!
بنابراین همون تو کوچه و حیاط حال های سنگین بهشون میدیم !
خدا خیرتان ! خیرمان ! خیرشان ! بدهد !!!
منم ۲ روز پیش این صحنه رو دیدم ولی دیگه وقت نجات دادن
گربه گذشته بود
وبلاگ قشنگی داری به وبلاگ جدید من هم سری بزن!!!!!
کلی زور زدم تا وارد صفحه کامنتت شدم این هم آدرسش
برای اسم، من ” آلو ” رو پیشنهاد میکنم.
قدم نورسیده مبارک.
می تونی با سرنگ (بدون سوزن) هم بهش شیر بدی.
آخی ، چه مامانیه ، اما حیف که من هیچ وقت از این کارا نمی کنم
:)))) زنده باشه ایشالا!
{ضمن تبریک مجدد}
میگم میخوای اسمش رو بذاری چندش؟ جدی روش فکر کن

نازی گربه حیون نازیه و لی حیف که نامهربونه.
سلام بک.
آخی….نی نی ما هم همینجوریه!!!!

منو یاد گربه ی خدا بیامرزم انداختی
سلام مانی… سری به ما نمیزنی… بابا من مطلبای جدید ریختم تو وبلاگم … خوشحال میشم از نظرات جدیدت استفاده کنم… بازم از وبلاگت دیدن کردم و بازم لذت بردم… بای.
http://aminfouladi.blogfa.com/post-55.aspx
بد جوری این امین خان حرف منو زده
ببین این لینک رو
—————————————————–
اما بعد ….
مرسی که سر زدی
مرسی که این بچه گربه رو نجات دادین
مرسی کلا ….
پیشولی درچه حاله؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اسم بچه چی شد؟
سلام. بازم گربه دار شدی که

شب چه جوری میتونی بخوابی با صدای وینگ وینگش؟
راستی بروزم
اسمشو بذار نجات یافته
واقعا خوش به حالت
اسمشو بذار خدادا!!
بله پدربزرگم فوت کرده بودن.خدا رفتگان شما را هم بیامرزه.
راستی اسمشو چی گذاشتی؟آقا فینگیلی خوبه ها!!
موفق و پیروز باشی.